نويسنده: محمدكاظم رحمان ستايش




 

راويان نقش انتقال حديث را به عهده دارند. چگونگي فراگيري حديث توسط ايشان و چگونگي انتقال احاديث در اعتماد به احاديث نقش مهمي دارند. تبيين نوع ارتباط راويان با امام و توجه به اصناف مختلف راويان در ترسيم سيمايي روشن از وضعيت منقولات از ايشان تأثير بسزايي دارد. از سوي ديگر چگونگي انتقال احاديث به شكل شفاهي يا كتبي احاديث امام رضا (عليه السلام) به ميزان قابل توجهي در اعتماد به احاديث واجد اهميت است. اين نوع نگاه در كنار نگاه جرح و تعديلي به راويان مي تواند نقش مهمي در تبيين جامع روايات امام رضا (عليه السلام) دارد.
امام علي بن موسي الرضا (عليه السلام) ( ت 148ق) در طول امامت خودشان ( 183-203ق) وظيفه هدايت و ارشاد مردم را به عهده داشتند. ايشان در اين مدت در مدينه نفوذ كلام و مرجع علمي عصر خويش بودند. تا آن كه به اجبار مأمون عباسي، ولايت عهدي را پذيرفتند و به مرو ( 200ق) مهاجرت كردند.
در تمامي طول دوران زندگي خودشان، در ارتباط با مردم و در دسترس ايشان براي حل مشكلات علمي و ديني آنان بودند. سؤالات مردم را پاسخ مي گفتند. براي آنان سخنراني مي كردند. نامه ها و مكتوبات مردم را پاسخ مي گفتند. كلمات قصار و حكمت آموز به ايشان تعليم مي كردند. در اين ميان راوياني بودند كه به شكل هاي مختلف اين كلمات گهربار را شنيدند و براي ديگران نقل كردند. برخي نيز از نزديكان آن امام بودند كه سيره عملي و علمي آن حضرت را براي ديگران گزارش كردند.
قطعاً نقش آفريني اين راويان در پاسداشت و حفظ آثار علمي آن امام همام، غيرقابل انكار است. اين پرسش در اين مقال موضوع بحث است كه اين راويان از چه جرياناتي بودند؟ به لحاظ جغرافيايي ارتباط آنان با امام چگونه بوده است؟ ارتباط شخصي خود راويان چگونه اتفاق افتاد؟ راوياني كه شخصيت حديثي و نقش آفرين در عالم حديث بوده اند و از اصحاب امام رضا (عليه السلام) بوده اند كدامند؟

1. پيشينه راوي شناسي امام رضا (عليه السلام)

در منابع اصلي رجالي شيعه، كتاب هايي كه به روش طبقات نگاري نوشته شده اند، غالباً به اين روش عمل مي كرده اند كه راويان را به ترتيب اماماني كه از آنها نقل حديث كرده اند تنظيم كرده اند.
در ميان اين منابع اصلي و قديمي معتبر، كتاب رجال برقي و رجال طوسي، نامبردارند. اين منابع، راويان امام رضا (عليه السلام) را نيز هم چون راويان ساير امامان با عنوان « اصحاب امام علي بن موسي الرضا (عليه السلام) » فهرست كرده اند.
مراد از « اصحاب » بر پايه تفسيري كه ميرداماد از اين واژه ارائه داده است، همان اصحاب روايت و سماع از معصوم هستند. ايشان در يك تقسيم كلي اصحاب را به دو دسته كلي، اصحاب لقاء كه تنها امام را زيارت كرده اند و اصحاب روايت كه علاوه بر زيارت كردن از ايشان نقل حديث هم كرده اند، تقسيم بندي كرده است. همچنين اصحاب روايت را هم به دو دسته: اصحاب سماع كه مستقيماً حديث را از معصوم شنيده اند و اصحاب اسناد كه احاديث را مستقيم از معصوم نشنيده اند بلكه با ذكر سند روايت را از معصوم نقل كرده اند تقسيم كرده است.(1)
در ميان رجاليان گذشته بنابراين بوده است كه مرادشان از اصحاب، در جايي كه قيد نياورند، همان اصحاب روايت به شكل سماع باشد. شاهد اين مدعا عبارتي است كه مرحوم شيخ طوسي در مقدمه كتاب الرجال است. او درباره موضوع كتاب الرجال مي گويد: كتاب يشتمل علي أسماء الرجال الذين رووا عن رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) [ و سلم ] و عن الائمه (عليهم السلام) من بعده إلي زمن القائم عجل الله تعالي فرجه الشريف (2)‌كتابي كه نام راوياني كه از پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) و از امامان پس از ايشان تا زمان حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف روايت كرده اند.
لذا هنگامي كه او تعبير به اصحاب مي كند، مرادش همان راويان يا اصحاب روايت از معصوم هستند.
همچنين در ميان ايشان به شكل قانون نانوشته، معمول شده است كساني كه صرفاً به ديدار و لقاي ديگري نايل مي شوند را با عنوان « ادراك » ياد مي كنند. اين گونه افراد را رجاليان به عنوان اصحاب ياد نمي كنند.

1-1. اصحاب امام رضا (عليه السلام) در رجال برقي

قديمي ترين منبع جامع رجالي شيعه كه امروز در دسترس است، رجال احمد بن محمد بن خالد برقي ( م 274يا 280 ق) است. اين كتاب كه به نام مؤلفش، به رجال برقي شهرت دارد. باب نهم اين كتاب به اصحاب امام رضا (عليه السلام) اختصاص داده است. برقي، اصحاب امام رضا (عليه السلام) را همچون روش خودش درباره اصحاب باقي امامان به سه دسته تقسيم كرده است.
دسته اول: اصحاب امام صادق (عليه السلام) كه امام رضا (عليه السلام) را هم درك كرده اند. اين جمع بالغ بر 6 راوي است.
دسته دوم: اصحاب امام موسي بن جعفر (عليه السلام) كه امام رضا (عليه السلام) را هم درك كرده اند. اين جمع بالغ بر 9 راوي است.
دسته سوم: اصحابي كه از امام رضا (عليه السلام) روايت نقل كرده اند كه بالغ بر 47 راوي است.(3)
در اين كتاب هيچ شرح حالي از راويان ارائه نشده است بلكه صرفاً به فهرست كردن نام آنها در اين طبقه اكتفا كرده است. تنها در يكي دو مورد اشاره به نسب شخص ديده مي شود.

1-2. اصحاب امام رضا (عليه السلام) در رجال طوسي

شيخ طوسي باب نهم كتابش را به ذكر اصحاب امام رضا (عليه السلام) اختصاص داده است. وي در اين باب تعداد 329 عنوان را ذكر كرده است. به اعتقاد شيخ طوسي اين اشخاص از امام روايت دارند. اگرچه كه گاه در سماع حديث توسط برخي راويان تشكيك هايي نيز نقل كرده است. مثلاً درباره اولين راوي يعني ابراهيم بن عبدالحميد نظر سعد بن عبدالله اشعري را در عدم سماع حديث از سوي او نقل كرده است.(4)
البته شيخ طوسي بنابر روش خودش در اين كتاب، هركس كه روايت از معصوم دارد را براساس نظام الفباي حرف اول هر نام، گزارش كرده است. بالطبع اين افراد از مذاهب مختلف و مسلك هاي متعدد هستند. شيخ كوشيده به اين اختلافات مذهبي اشاره كند. در مجموع اطلاعات ارائه شده درباره راويان بسيار مختصر است و شيخ بيشتر به تعيين طبقه اين راويان و فهرست كردن نام آنها اهتمام داشته است.

3-1. راويان امام رضا (عليه السلام) در تحقيقات متأخر

در چند دهه اخير نيز به جهت اهتمامي كه به مسائل فرهنگي و علمي به صورت عام شده است و نيز به جهت اهتمام به اشاعه فرهنگ اهل بيت (عليهم السلام) توسط نهادهاي گوناگون صورت پذيرفته است، جمع آوري و شرح حال نگاري راويان امام رضا (عليه السلام) نيز مورد توجه قرار گرفته است.
جامع ترين اثر در اين موضوع در عصر حاضر، با عنوان « الجامع لرواة و اصحاب الامام الرضا (عليه السلام) » تأليف جناب شيخ محمدمهدي نجف در دو جلد است. اين كتاب تعداد 831 راوي را و گاه با ذكر روايت وي معرفي كرده است. جناب شيخ عزيزالله عطاردي نيز كه مسند اهل بيت (عليهم السلام) را به صورت جامع نگاشته اند و اين مجموعه را با تأليف مسند امام رضا (عليه السلام) آغازيده اند در بخشي از كتاب به معرفي راوياني كه از آنها روايات امام رضا (عليه السلام) را نقل كرده، پرداخته است. وي در كتابي مستقل به زبان فارسي با عنوان « راويان امام رضا (عليه السلام) در مسند الرضا (عليه السلام) » اين راويان را جمع آورده است.
اين كتاب بالغ بر 361 راوي كه در مسند امام رضا (عليه السلام) روايت دارند شامل مي شود. درباره هر راوي ضمن معرفي اجمالي، به شمار روايات او در مسند امام رضا (عليه السلام) هم اشاره شده است.
علت تفاوت آمار اين دو كتاب، اين نكته است كه در كتاب الجامع لرواة و اصحاب الامام الرضا (عليه السلام) تمامي كساني كه به هر شكل در منابع شيعي و سني مورد بررسي، روايتي دارند يا گفته شده كه روايت از امام رضا (عليه السلام) دارند گرد آمده است. اما در كتاب دوم يعني راويان امام رضا (عليه السلام) در مسند الرضا تنها كساني معرفي شده اند كه در اصل مسند امام رضا (عليه السلام) از آنها روايت نقل شده است. لذا كساني كه تنها نام آنها به عنوان راوي از امام رضا (عليه السلام) چه در منابع شيعي و چه سني ذكر شده است، در اين كتاب از آنها ياد نشده است.

2. اصحاب امام رضا (عليه السلام) از نظر جغرافيايي

از نظر جغرافيايي حديثي، هريك از راويان به مدرسه اي از مدارس حديثي اختصاص داشته است و به گونه اي در دريافت و نيز اداي احاديث مركز خاصي با آموزه هاي خاص خودش را داشته است. مطالعه جغرافيايي حوزه هاي مختلف حديثي فوايد چندي از نظر تاريخ حديث را به دنبال دارد.
راويان وظيفه نقل و انتقال احاديث را به عنوان نشر علوم اهل بيت عليهم السلام به عهده دارند. اينان هستند كه از محل دريافت حديث، آن را به نقاط ديگر منتقل مي كنند و به اين ترتيب احاديث به دست طالبان و شيعيان مي رسد. تا آن كه بالاخره در كتابي تدوين و توسط كتاب ها به شكل مكتوب انتشار يابد. بالطبع هر راوي در محدوده جغرافيايي كه رفت و آمد داشته است هم حديث را دريافته است و هم به ديگران انتقال داده است. شناخت مكان و جغرافياي اين راويان از يك امام معصوم مي تواند منشأ آن احاديث و صدور آنها را و در پي آن سير انتقال آنها را تبيين كند. اين امر در اعتمادسازي نسبت به روايت و نيز شناخت فضاي گفتگوها و تناسب زماني و مكاني آن احاديث را با راويان و امام معصوم نشان دهد.
نظري به زندگي حضرت علي بن موسي الرضا (عليه السلام) نشانگر آن است كه در عهد امامت ايشان اين مكان ها از اهميت برخوردارند:
1. مدينه كه تا سال 200ق ايشان در آن جا مي زيسته اند.
2. مكه، كه امام چند بار براي اقامه فريضه حج به آنجا سفر كرده اند.
3. مسير مدينه به مرو، كه در سال 200ق آن را به درخواست مأمون عباسي طي كردند.
4. مرو و خراسان، كه امام از سال 200ق تا 203ق يعني هنگام شهادت در اين منطقه بوده اند.
اگرچه كه شيعيان حضور نزد امام را هميشه و در همه جا براي خود يك موقعيت ويژه مي دانسته اند و موانع جغرافيايي را غالباً مي كوشيدند از سر راه خود بردارند و هرگونه كه ممكن شود خود را به امام برسانند. اما در آن عصر با وجود مشكلات فراوان معمول آن بوده است كه بيشتر راويان به تناسب شرايط خودشان و ميزان دسترسي شان به امام معصوم از روايات ايشان بدون واسطه بهره مند شوند و در صورت عدم وجود شرايط مناسب، به روايات با واسطه از ايشان اكتفا كنند.
در اين ميان راوياني كه اهتمام به علم و حديث داشته اند را بايد استثنا كرد. اينان با ترتيب دادن رحله ها و سفرهاي حديثي كوشيدند كه به هر شكل شده است به امام دسترسي يابند و در خدمت ايشان باشند و از ايشان حديث بشنوند. غالباً اين گروه حتي در صورتي كه امكان دسترسي با واسطه را در اختيار داشته اند، هيچ گاه خود را از حديث مستقيم امام محروم نساخته اند.
در پي گزارشي از راويان امام رضا (عليه السلام) از جهت گستره منطقي ارائه مي كنيم كه خود مي تواند شرايط نشر احاديث آن امام همام را تا حدودي روشن كند. به صورت عادي هر دسته از اين راويان مربوط به يكي از چهار منطقه جغرافيايي مهم در زندگي امام رضا (عليه السلام) هستند و تناسب با آن دوره دارند. علاوه بر اين كه ما تنها به محل تولد و يا زندگي اين راويان اكتفا نكرده ايم بلكه با توجه به مضمون و محتواي روايات ايشان از امام رضا (عليه السلام) كوشيده ايم منطقه بندي حاضر را ارائه دهيم.
1. راويان مدني 30 عنوان
2. راويان مكه 7 عنوان
3. راويان بصره 19 عنوان
4. راويان كوفه 96 عنوان
5. راويان بغداد 27 عنوان
6. راويان مداين 16 عنوان
7. راويان واسط 7 عنوان
8. راوي موصل 1 عنوان
9. راويان انبار 4 عنوان
10. راوي شام 1 عنوان
11. راويان مصر 2 عنوان
12. راويان صنعاء 4 عنوان
13. راويان ارمنستان و تفليس 5 عنوان (5)
14. راويان اهواز 7 عنوان
15. راويان همدان 8 عنوان
16. راويان نهاوند 5 عنوان
17. راويان قزوين 5 عنوان
18. راويان قم 45 عنوان
19. راويان ري 15 عنوان
20. راويان ديلم و طبرستان 3 عنوان
21. راويان جرجان 2 عنوان
22. راوي سرخس 1 عنوان
23. راوي سجستان 2 عنوان
24. راويان خراسان 3 عنوان
25. راويان مرو 13 عنوان
26. راويان نيشابور 7 عنوان
27. راويان بلخ و هرات 4 عنوان
با توجه به گستره جغرافيايي اين گروه ها مي توان به راحتي حدس زد كه به لحاظ زماني نيز دوره بسامدي انتشار احاديث امام در چه زماني بوده است.

3. اصناف راويان

در ميان راويان امام رضا (عليه السلام) به جهت نوع ارتباطي كه با امام براي گروه هاي مختلف راويان وجود داشته است، صنف بندي و گروه بندي هايي ممكن است كه گاه پرده از برخي واقعيات تاريخي يا سياسي و اجتماعي برمي دارد.

1-3. برادران و خواهران

جمعي از برادران آن حضرت در شمار راويان ايشان قرار گرفته اند. ارتباط خانوادگي وسيله اي براي ارتباط علمي برادران آن حضرت با ايشان شده است. ابراهيم بن موسي بن جعفر (عليه السلام)(6)، احمد بن موسي بن جعفر (عليه السلام) (7)، اسماعيل بن موسي بن جعفر (عليه السلام) (8)، حسن بن موسي بن جعفر(9)، عباس بن موسي بن جعفر (عليه السلام)(10)، عبدالله بن موسي بن جعفر (عليه السلام) (11)، قاسم بن موسي بن جعفر (عليه السلام) (12)، اين افراد غالباً توسط امام موسي بن جعفر (عليه السلام) در وصيت با امام رضا (عليه السلام) شريك بودند و از اصحاب شمرده شده اند. لكن هيچ روايتي از اينان به نقل از امام رضا (عليه السلام) در جوامع روايي موجود به دست ما نرسيده است. اگر چه گاه در برخي منابع به عنوان راوي امام رضا (عليه السلام) از آنها ياد شده است.(13)
همچنان كه 18 خواهر براي امام گزارش شده است. اما از اين ميان سيده حكيمه روايت از آن حضرت نقل كرده است.(14)
با عنوان فاطمه دختر امام رضا (عليه السلام) نيز حديثي از ايشان نقل شده است.(15) اگرچه كه در منابع تاريخي و انساب دختري به اين نام براي ايشان ثابت نشده است.

2-3. موالي

مراد از مولي در منابع تاريخي و رجالي متفاوت است. اما در جايي كه مولي به نام كسي اضافه مي شود و شخص به عنوان مولي فلان شخص عنوان مي يابد، غالباً به معناي غلام آزاد شده است. غالباً موالي چون از غلامان بودند غيرعرب بودند. در شمار اصحاب و راويان آن حضرت جمع قابل توجهي از اين مواليان هستند.

1-2-3. خيران مولي الرضا (عليه السلام)

ظاهراً وي همان خيران خادم قراطيسي باشد. شيخ طوسي از وي در اصحاب امام هادي (عليه السلام) نام برده و او را توثيق كرده است.(16) از او يك روايت از امام رضا (عليه السلام) نقل شده است.(17)

2-2-3. دلهاث مولي الرضا (عليه السلام)

او به همين عنوان در سند روايتي كه نقل كرده، ذكر شده است.(18)

3-2-3. عباس مولي الرضا (عليه السلام)

به همين شكل در سند رواياتي كه نقل كرده قرار گرفته است.(19)

4-2-3. عباس بن علي مولي موسي بن جعفر (عليه السلام)

در سند روايتي كه شيخ صدوق از طريق او روايت از امام رضا (عليه السلام) نقل كرده است به اين شكل واقع شده است.(20) همين روايت عيناً در كتاب كافي با عنوان عباس بن هلال شامي نقل شده است كه اين نشان از اتحاد اين دو عنوان دارد.(21)
نجاشي او را راوي نسخه اي از امام رضا (عليه السلام) دانسته كه به حسب ناقلان آن، متن آن متفاوت است.(22)

5-2-3. احمد بن ابي خلف

وي را به استناد روايتي كه در كتاب كافي نقل كرده است مولي ابن الحسن (عليه السلام) معرفي كرده اند. او پس از آزادي اش توسط امام، به عنوان پيشكار حضرت درآمد.(23)

6-2-3. مبارك

وي در اسناد روايتي به عنوان « مولي الرضا (عليه السلام) » معرفي شده است.(24)

7-2-3. محمد

در رجال طوسي او را به عنوان مولي الرضا (عليه السلام) در شمار اصحاب ايشان ذكر كرده است.(25)

8-2-3. مسافر

او را رجاليان به عنوان مولي آن حضرت معرفي كرده و او را ستوده اند.(26) در مصادر روايي موجود هفت حديث از او نقل شده است كه شش مورد آن در موضوع امامت است.(27)

9-2-3. ابوحمزه

شيخ طوسي او را مولي امام رضا (عليه السلام) معرفي كرده است.(28) اگرچه كه روايتي در جوامع روايي موجود از او موجود نمي باشد.

10-2-3. ابو حيون

در سند حديثي او را مولي الرضا (عليه السلام) معرفي كرده است.(29) نجاشي هم نام ابوحيون را با تصريح به اين كه اطلاعاتي غير از همين كنيه و اين كه او كتابي تأليف كرده، از او نداريم.(30) شيخ طوسي هم تنها او را عنوان كرده و نام كتابش را برده است و طريق به كتابش ذكر كرده است.(31)

3-3. خادمان امام رضا (عليه السلام)

در جمع اصحاب و راويان حضرت رضا (عليه السلام) برخي ارتباط خاصي با آن حضرت داشتند كه خدمتگزاري ايشان بود. اين رابطه گاه ناشي از مولي بودن نسبت به آن حضرت بوده است كه خود را وامدار آن حضرت مي دانستند و با علاقه افتخار خدمتگزاري آن حضرت را كسب كرده بودند. اما برخي هم به صورت موردي در جايي خدمتي به حضرت داشته اند يا در مدينه يا در ميانه راه مرو و يا در مرو. لذا مي توان به جمع مواليان كساني ديگر را هم به عنوان خادمان افزود كه ايشان به جهت ارتباط نزديك با آن حضرت مطالبي را از آن حضرت شنيده يا ديده بودند و براي ديگران نقل كرده اند. در منابع رجالي اين افراد را به اين عنوان معرفي شده اند:

1-3-3. اسحاق بن ابراهيم حصيني (32)

شيخ طوسي در ضمن اصحاب امام رضا (عليه السلام) با عنوان اسحاق بن محمد الحصيني از او ياد كرده(33)، و در ضمن اصحاب امام جواد (عليه السلام) از او با عنوان اسحاق بن ابراهيم الحصيني لقي الرضا (عليه السلام) ياد كرده است.(34) حسن بن سعيد او را به حضرت معرفي كرد و اين باعث شد كه توسط او خدمت به امام رضا (عليه السلام) انجام شده و او وكالت از طرف آن امام داشته است.(35) از وي يك روايت در بحث نبوت يك روايت از امام نقل كرده است.(36)

2-3-3. عبدالسلام بن صالح هروي

وي كه كنيه اش ابوصلت است از موالي قريش بوده است. تولد او را در مدينه دانسته اند.(37) بحث شديدي در مذهب او وجود دارد. شيخ طوسي در مواردي او را عامي معرفي كرده است.(38) در ميان رجاليان اهل سنت نيز او را ستوده اند و لكن يحيي بن معين درباره او گفته: « لكن كان شديد التشيع » و احمد بن سعيد رازي نيز ضمن توثيق او درباره اش گفته است: « الا أنه يحب آل رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) و كان دينه و مذهبه حب آل محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) و علي (عليه السلام) »(39).
ظاهراً انتساب وي به عامي بودن صحيح نباشد؛ چه آن كه از گزارشات رجاليان اهل سنت اين استفاده مي شود كه وي علاوه بر شيعي بودن تقيد به اظهار عقيده اش هم داشته است. شاهد اين مطلب هم برخي روايات است كه در اين موضوع مؤيد است.(40)
وي ساكن نيشابور بوده است. سفرهاي زيادي به شهرهاي مختلف براي دريافت حديث كرده است.
از طريق وي 38 روايت در جوامع روايي به نقل از امام رضا (عليه السلام) باقي مانده است.(41)

3-3-3. عبدالله بن محمد الحضيني [ الحصيني ] اهوازي

وي راوي از امام رضا (عليه السلام) بوده و توثيق شده است. او كتابي در موضوع مسائل از امام رضا (عليه السلام) تأليف كرده است.(42) او توسط حسن بن سعيد اهوازي به تشيع گراييد و خدمتگزاري امام رضا (عليه السلام) را كرد.(43) در جوامع روايي موجود روايتي از امام رضا (عليه السلام) به واسطه او به ما نرسيده است.

4-3-3. عبيد الضبّي

در منابع رجالي نامي از او به ميان نيامده است. لكن در روايتي كه شيخ صدوق از او نقل كرده است جريان ملاقات او با امام رضا (عليه السلام) و خدمتگزاري او به ايشان را نقل كرده و حديثي از ايشان نقل كرده است.(44)
يك روايت ديگر هم درباره ملاقات امام رضا (عليه السلام) با جمعي از مردم خراسان و پاسخ شبهه ايشان درباره لباس پوشيدن آن حضرت در جوامع روايي نقل شده است.(45)

5-3-3. علي بن مهزيار اهوازي

او ابتدا مسيحي بود و بعد به اسلام تشرف يافت و فقيه شد. از امام رضا (عليه السلام) روايت كرده است. همه كساني كه از او ياد كرده اند او را توثيق كرده اند.(46)
در نقلي كه حسن بن سعيد واسطه تشرف چند نفر و خدمتگزاري به امام رضا (عليه السلام) نقل شده است نام علي بن ريان آمده است. لكن با توجه به شواهدي نام وي به اشتباه آمده و علي بن مهزيار اهوازي صحيح است.(47) از اين رو او را جزو خدمتگزاران حضرت ذكر كرديم.

6-3-3. محمد بن الحارث النوفلي

فرزند وي به نقل از پدرش داستان ازدواج امام جواد (عليه السلام) با دختر مأمون را و نيز دعاي ازدواج را نقل كرده است.(48)

7-3-3. محمد بن زيد رزامي

شيخ صدوق در مشيخه كتاب من لا يحضره الفقيه (49) و نجاشي در رجالش او را با وصف خادم الرضا (عليه السلام) ذكر كرده اند.(50) وي به اين نام روايتي از امام رضا (عليه السلام) ندارد و لكن برخي احتمال اتحاد او را با محمد بن زيد يا محمد بن زيد طبري قوي دانسته اند كه هر دو اين افراد داراي روايت در كافي هستند.(51) از او با عنوان طبري 6 حديث از امام رضا (عليه السلام) نقل شده است.(52)

8-3-3. محمد بن عبدالله خراساني

در ضمن اسناد دو روايت او را خادم الرضا (عليه السلام) معرفي كرده اند كه اين دو روايت در بحث مناظرات و احتجاجات آن حضرت جا گرفته است.(53)

9-3-3. موفق

او در حديثي كه مسعودي در اثبات الوصيه نقل كرده است به عنوان خادم همراه آن حضرت در سفر حج معرفي شده است.(54)

10-3-3. نادر

وي را برقي به عنوان « مولي علي (عليه السلام) » در شمار اصحاب امام موسي بن جعفر (عليه السلام) نام برده است.(55) از او چهار حديث در موضوع غذاها و نيز تجمّل نقل شده است. (56) اين نوع مطالب با خدمت او به امام و اطلاع از اين گونه امور تناسب دارد.

11-3-3. نافع بصري

فرزند او به نقل از پدرش روايتي را نقل كرده است كه در آن ولايت يكايك ائمه را مستند به يك حديث نبوي با سند كامل از طريق ائمه اطهار (عليهم السلام) بر مي شمارد.(57)

12-3-3. هرثمة بن اعين

او از خادمان خليفه مأمون بود، اما از محبان اهل بيت (عليهم السلام) بود. او در خدمت امام رضا (عليه السلام) بود و به امور ايشان رسيدگي مي كرد. (58) از او دو روايت در مباحث امامت نقل شده است.(59) يكي از آنها روايتي طولاني در نقل جريان شهادت امام رضا (عليه السلام) است.(60)

13-3-3. هشام بن ابراهيم راشدي (‌عباسي)

او از نزديكان حضرت قبل از مهاجرت به مرو بود. وي اداره اموال و كارهاي امام رضا (عليه السلام) را به عهده داشت و پس از انتقال به مرو به فضل بن سهل نزديك شد. وي تمام اخبار امام را به فضل گزارش مي كرد و كساني را به حضور ايشان مي برد كه فضل بخواهد. به جهت اين ارتباط شديد با عباسيان او را هشام عباسي خواندند.(61) از او در جوامع روايي موجود 5 حديث باقي مانده است.(62)

14-3-3. ياسر خادم

وي از خاندان اشعري قمي است. (63) او داراي كتاب مسائل از امام رضا (عليه السلام) است.(64)
از وي در جوامع روايي تعداد 33 روايت از امام رضا (عليه السلام) باقي مانده است.(65)

پي نوشت ها :

1.استرآبادي، 1380، ص 104.
2.طوسي، 1381ق، ص 17.
3.برقي، 1383ق، ص 53-60.
4.طوسي، 1381ق، ص 351، ش 5159.
5.لازم به ذكر است كه برخي از اين گروه اصالتاً كوفي و عرب هستند و صرفاً به جهت تجارت به آن مناطق و ارتباط زياد با آن جا به اين عنوان ها مشهور شده اند.
6.الجامع لرواة و اصحاب الامام الرضا (عليه السلام)، ج1، ص 53.
7.الجامع لرواة و اصحاب الامام الرضا (عليه السلام)، ص 72.
8.الجامع لرواة و اصحاب الامام الرضا (عليه السلام)، ص 130.
9.الجامع لرواة و اصحاب الامام الرضا (عليه السلام)، ص 211.
10.الجامع لرواة و اصحاب الامام الرضا (عليه السلام)، ص 358.
11.الجامع لرواة و اصحاب الامام الرضا (عليه السلام)، ص 407.
12.الجامع لرواة و اصحاب الامام الرضا (عليه السلام)، ص 512.
13.همچنان كه درباره حسن بن موسي بن جعفر (عليه السلام) نقل شده است.
14.كليني، 1375، ج1، ص 395.
15.ابن بابويه، بي تا، ج2، ص 70.
16.طوسي، 1381ق، ص 386، ش 5688.
17.عطاردي، 1367، ص 157.
18.كليني، 1375، ج2، ص 241؛ همين حديث را شيخ صدوق در عيون اخبارالرضا، ج1، ص 256، ح9؛ به استناد حارث بن الدلهاث مولي الرضا (عليه السلام) نقل كرده است كه ظاهراً تصحيف در آن رخ داده است و عن تصحيف به بن شده است.
19.ابن بابويه، بي تا، ج1، ص 253.
20.ابن بابويه، 1385، ج2، ص 522.
21.كليني، 1375، ج2، ص 275.
22.نجاشي، 1418ق، ص 201.
23.كليني، 1375، ج6، ص 518؛ در اين روايت از او به عنوان « قهرمان » ياد كرده است كه به معناي پيشكار مي باشد. ابن اثير، بي تا، ج4، ص 129؛ ماده قهرم.
24.صدوق،‌1400ق، ص 270؛ صدوق، 1361، ص 184.
25.طوسي، 1381ق، ص 388، در برخي نسخه هاي خطي نام او نيست.
26.طوسي، 1384، ص 506، ش 972؛ طوسي، 1381ق، ص 392 و 421.
27.عطاردي، 1367، ص 480.
28.طوسي، 1381ق، ص 396.
29.صدوق، 1385، ج2،‌ص 578.
30.نجاشي، 1418ق، ص 317، ش 1250.
31.طوسي، 1420، ص 526، ش 843.
32.اين گونه ابن داود نام او را به نقل از نسخه رجال به خط شيخ طوسي نقل كرده است. نك: رجال ابن داود، 1383، ص 48 و در الانساب سمعاني « الحضيني »، به صورت منسوب به حضين بن المنذر بن الحرث شيباني هذلي ضبط كرده است. نك: سمعاني، بي تا، ج4، ص 165.
33.طوسي، 1381ق،‌ ص 369.
34.طوسي، 1381ق، ص 397.
35.طوسي، 1384ق، ص 551، ش 1041.
36.عطاردي،‌1367، ص 80.
37.طوسي، 1384، ص 615-616، ش 1148 و 1149.
38.طوسي، 1381ق، ص 380 و 396.
39.طوسي، 1384، ص 615، ش 1148.
40.نك: ابن بابويه، 1385، ج1، ص 5؛ ابن بابويه، بي تا، ج1، ص 262.
41.عطاردي، 1367، ص 238.
42.نجاشي، 1418ق، ص 227، ش 597.
43.طوسي، 1384، ص 552، ش 1041.
44.ابن بابويه، بي تا، ج2، ص 137.
45.عطاردي، 1367، ص 269.
46.نك: نجاشي، 1418ق، ص 177؛ طوسي، 1420، ص 265، ش 379.
47.رك: خويي، 1409،‌ج12،‌ ص 43.
48.مجلسي، 1403، ج50، ص 73، ح2.
49.ابن بابويه، 1413ق، ج4، ص 116.
50.نجاشي، 1418ق، ص 260.
51.نجف، 1407ق، ج2،‌ص 53.
52.عطاردي، 1367، ص 448.
53.عطاردي، 1367، ص 458.
54.اثبات الوصيه، ص 177.
55.برقي، 1383ق، ص 52.
56.عطاردي، 1367، ص ص 495.
57.الاربعين في مناقب اميرالمؤمنين (عليه السلام) ( مخطوط ) به نقل نجف، 1407ق، ج2، ص 178.
58.حرعاملي، بي تا، ج3، ص 318.
59.عطاردي، 1367، ص 514.
60.ابن بابويه، ‌بي تا، ج2،‌ص 245.
61.ابن بابويه، بي تا، ج2،‌ص 153.
62.عطاردي، 1367، ص 519.
63.طوسي، 1381ق، ص 369،‌ش 5491.
64.نجاشي، 1418ق، ص 453، ش 1228؛ طوسي، 1420، ص 515، ش 821.
65.عطاردي، 1367، ص 525.

منبع مقاله :
ايزدي، مهدي و...‌[ ديگران]، (1392)، ابعاد شخصيت و زندگي حضرت امام رضا (ع)، تهران: دانشگاه امام صادق (ع)، چاپ اول